░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

هدف ما جلب رضایت شماست!

آره. شک داری؟ هدف آقا پسرا جلب رضایت شما دختر خانمهاست
این شعارو سرلوحه کارش قرار می ده و می ره بوتیک یه جعبه لوازم آرایش می گیره صد و سی تومن 

بار اول دوم چون بلد نیست زیر ابرو برداره زیر و بالا رو با هم بر می داره و اصلا ابرو نمی ذاره 

ولی خوب از اونجا که "انسان جایزالخطاست" اونم اینقدر تمرین می کنه تا کم کم یاد می گیره. سفید کننده می زنه به چه سفیدی... 

ریمل می زنه به چه سیاهی... 

رژ می زنه به چه قرمزی... 

می شه مث کلاه قرمزی!
موهاشو که دمب اسبی می کنه 

سه تارو از سمت چپ و پنج تارو از سمت راست آزاد می کنه و می ندازه رو صورتش 

اون دوتا تارموی اضافی سمت راستم حکایت داره... 

نماد خودشه و دختری که انشالا باهاش آشنا می شه 

عشقه دیگه... چه می شه کرد؟
یه زنجیر طلا گردنش می ندازه اونقدر پهن که آدمو یاد قلاده سگای "ژرمن شپرد" می ندازه 

یه دستبند می ندازه دستش که چنان جرینگ جرینگ می کنه که آدمو یاد زنگوله "بزغاله های شبیه سازی شده به دست پژوهشگران توانمند ایرانی" می ندازه 

بعد که کامل شد می ره سر مسیر وایمیسه 

واسه شروع کار سعی می کنه مخ دخترای پنجم دبستانی و اول راهنمایی رو شیربرنج کنه 

بعد کم کم ارتقا می گیره و می ره سر مسیر دبیرستانیا
اولش فقط با یکی دوست می شه ولی کم کم می فهمه هر چیزی یه زاپاس لازم داره 

پس می ره دنبال یه زاپاس واسه دوست دخترش! 

و از اونجایی که فکر می کنه هر چیزی یه زاپاس می خواد ، واسه زاپاسشم میره دنبال زاپاس و...
اگه قیافه داشته باشه (پسره رو می گم) نونش تو روغنه 

دخترا رو مجبور می کنه براش خرج کنن. ولی وای به حال اون بیچاره بدقیافه

مجبوره واسه دوست دختراش مرتب پیاده بشه... که ولش نکنن
می گذره و می گذره و می گذره تا کم کم می فهمه عاشق یکی از دخترا شده 

از اونجا که آقا پسر خیلی حرفه ای تشریف داره شروع می کنه به آمار گرفتن از دختره که می بینه بله...آمار طرف پاکه و خانم از برگ گل پاک تره و قبلا با هیچکس دوست نبوده 

شروع می کنه دوست دختراشو دور انداختن که فقط با همین یکی که عاشقشه بمونه 

شروع می کنه واسه دختره خریدن کادو ، هدیه ، انگشتر ، تاپ ، شلوار ، روسری... 

می گذره تا اینکه یه روز زنگ می زنه گوشی "خانم بچه ها" می بینه "حاج خانم" جواب نمی ده 

چند روزی مرتب زنگ می زنه و جواب نمی گیره  

بخاطر دوری و بی خبری از عشقش مریض می شه. می برنش بیمارستان... 

که می فهمن بله... آقا ایدز داره! 

وقتی از بیمارستان میاد بیرون نتیجه گیریش از اتفاقات گذشته اینه : 

یه دختر عاشقم کرد ، خرم کرد ، مریضم کرد ، بدبختم کرد ، ولم کرد. 

و اون طرف معادله رو اینجوری می نویسه : 

دخترا رو عاشق خودم می کنم ، خرشون می کنم ، مریضشون می کنم ، بدبختشون می کنم ، ولشون می کنم

حرفهای زن و مرد...

سالگرد ازدواج:::
1) زن: عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم و شمع زندگیمان نورانی باشد.
2) مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

 
روز زن::: 

1) زن: عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه.
2) مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)


روز مرد:::
1) زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
2) مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد!)


40 روز بعد از تولد بچه:::
1) زن: وای مامانی بازم گرسنه هستی ، (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی)
2) مرد: با دهان پر (نه عزیزم ندیدم ، راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است؟!)


40 سال بعد:::
1) زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم.
2) مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم!


2 ثانیه قبل از مرگ:::
1) زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم.
2) مرد: گشنمه!


وصیت نامه:::
1) زن: کاش مجال بیشتری بود تا در میان عزیزانم می بودم و نثارشان می کردم تمام زندگی ام را.
2) مرد: شب هفتم قرمه سبزی بدید!!


اون دنیا:::
1) زن: خطاب به فرشته ی مسئول:خواهش می کنم ما را از هم جدا نکنید ، نه نه عزیزم ، خدایا به خاطر من! ((( و سر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت )))
2) مرد: خطاب به دربان جهنم:حالا توی بهشت شام چی میدن!!! 

یه مطلب باحال...

چندی پیش در وزارات اموزش و پرورش بحثی به وجود آمد که برای درک بهتر دانش آموزان، کتاب های درسی باید مطابق شرایط شهری دانش آموز باشد.برای مثال کتاب های دانش آموزان تهرانی این گونه تالیف شد:::

۱.ادبیات
آن دختر خوشگل با پراید سفید آمد.او به من آمار نمی دهد.من مخ او را خواهم زد...
باران می بارد.آن دختر و پسر زیر باران چه غلطی می کنند من نمی دانم.پلیس 110 می آید و آنها را خفت می کند.


۲.انشا
موضوع های انشا به این صورت تغییر می کند:
-علم بهتر است یا دوست دختر؟
-تعطیلات نوروز را کجا دختر بازی کردید؟
-تایتانیک بیشتر صحنه دارد یا من ترانه 15 سال دارم؟


۳.ریاضیات-حسن 3 دوست دختر دارد احمد بنده خدا ندارد،حسن یکی از دوست دختر های خر خود را به حسن ترانسفر می کند،حسن در کل چند دوست دختر دارد؟
-8 دختر روی نیمکت پارک ساعی نشسته اند.اگر هر پسر بتواند فقط 2 دختر را مخ کند برای مخ کردن تمام دختران چند پسر لازم داریم؟


۴.علوم
درس علوم به علت عدم نیاز بچه های تهران به اون حذف شده.چون بچه های مهد کودک در تهران به اندازه کافی و در بعضی نقاط بیشتر از کافی اطلاعات دارند.اون هم به علت زیاد شدن ماهواره و نگاه کردن اطفال به کانال های
XXL...GLX...ELX...پیکان جوانان وشبکه 7 است.


۵.ورزش

می ترسم با گفتن این پراتون بریزه و آمار مهاجرت به تهران 1000%افزایش پیدا کنه!!!

nikol kidman

 

پدرش «آنتونی» متخصص شیمی بالینی بود و مادرش "جانلاً آموزشیار پرزستار بود.در سال ۱۹۹۳ میلادی یعنی در ۶ سالگی نیکول آنها به واشنگتن دی.سی جهت ادامه تحقیقات پدر نیکول درباره سرطان سینه سفر کردند که نیکول در انجا اولین نقش خود را در جشن کریسمس تجربه کرد او در زندگی خود دو بار دست به ازدواج زده‌است که یکی از آنها با تام کروز در سال ۱۹۹۰ بود و در سال ۲۰۰۱ کار آنها به طلاق کشیده شد در این بین آنها دو فرزند به نامهای ایزابلا جین (۱۹۹۲)و کانرآنتونی (۱۹۹۵) را به فرزند خواندگی قبول کردند.و دیگر ازدواج وی با کیث اوربان در ۲۵ ژوئن سال ۲۰۰۶ است.

بازیگری که توانست سالهای حضور پر تره مانند خود را در آثاری درخشان حفظ کند و در زندگی واقعی با کوشش فراوان از زیر سیطره عنوان همسر تام کروزخلاص می شود . اواخر دهه نود را در حالی سپری می کند که احترام بسیاری از سوی منتقدین و تماشاگران نصیبش شده بود . با قدی بلندتر از حد مجاز یک بازیگر زن و موهایی قرمز ، اولین استرالیایی خانمی است که توانست مورد توجه تماشاگران آمریکایی قرار بگیرد و این اتفاق با روزهای تندر در سال 90و در کنار تام کروز افتاد. اما آنچه نامش را مطرح ساخته درخشان گاس ون با عنوان مردن برای ... در سال 95 بود که در آن نقش زنی که در راه رسیدن به خواسته هایش هر کاری می کند ، هوش و استعداد فراوانی را به نمایش می گذارد.

اگر چه او را یک استرالیایی می خوانند ولی در واقع متولد هونولولو در هاوایی است ، خانواده اش که در جزیره سکونت داشتند به خاطر پروژه های تحقیقاتی پدر نیکول که بیوشیمیست بود به واشینگتن دی سی عزیمت می کنند و سه سال همانجا می مانند . پس از پایان کار پدر، نیکول و خانواده اش شامل مادرش که پرستار و ویراستار بود و برادر کروچکترش به استرالیا می روند. او در حومه لانگ ویل بزرگ می شود ، یک منطقه متوسط ،عشق به هنر و مخصوصا رقص وتئاتر از همان کودکی در وجود کیدمن بود . سه سال داشت که تحت آموزش باله قرار می گیرد و اولین بازی خود را در یک نمایش محلی ارائه می دهد و درحالی که فقط شش سال داشت تا سن ده سالگی به آموزش بازیگری در مدرسه درام می پردازد و برای این کار وارد مدرسه نمایش سنت مارتین در ملبورن می شود و مدرسه تئاتر فیلیپ استریت در سیدنی می شود.

در هر تستی که شرکت می کرد به خاطر قد بلندش او را رد می کردند ولی سرانجام موفق شد که یک نقش حرفه ای در کریسمس بوش (1983) به دست بیاورد . در حالی که فقط 14 سال داشت . این فیلم تلویزیونی درباره گروهی بچه است که در پی یافتن اسب دزدیده شده اشان یک تیم تشکیل می دهند . این فیلم با نقش دیگری در فیلم ماجراجویانه سارقین بی ام ایکس و چند کار دیگر ادامه پیدا می کند . اولین نقش اصلی او وقتی شکل گرفت که در ویتنام درخشید . یک مینی سریال به کارگردانی جان دویگان و کیدمن می توانست به خاطر جان بخشیدن با کارکتر یک دختر مدرسه ای بازمانده از جنگهای ویتنام سالهای 60 نقدهای مثبتی فراوانی دریافت کند .او موفق می شود تا یک کارگزار آمریکایی پیدا کند و این فرصتی می شود تا درهای پیروزی به سویش باز شود . در 1989 کیدمن نقش محوری دیگری در ساخته فلیپ نویس با عنوان آرامش مرده به عهده می گیرد و یک تریلر روانشناسانه درباره زوجی (نیکول و سام نیل) که توسط بازمانده یک کشتی غرق شده که نقش اش را بیلی زین ایفا می کرد به گروگان گرفته می شوند .

فیلم به او کمک می کند تا خود را در سن 19 سالگی به عنوان یک هنرپیشه معروف قابل اعتماد و اعتنا تثبیت کند . همان سال بازی در یک کار تلویزیونی به نام بانکوک هیلتون شهرتی دو برابر پیدا می کند و این بار ایفا گر نقش زن حوانی بود که به خاطر حمل مواد مخدر در زندان تایلند حبس می شود . تا اینجا کار توانسته بود که در استرالیا رشد قابل توجهی داشته باشد . اما احتیاج داشت تا شهرت خود را به آن سوی اقیانوس نیز برساند، در سال 1989 به عنوان نقش مقابل تام کروز در اولین حضور آمریکایی اش یعنی روزهای تندر به کاگردانی تونی اسکات انتخاب می شود .فلیم درباره یک راننده مسابقات اتومبیل رانی (کروز) که کیدمن در آن نقش پرستاری که عاشق اش می شود را ایفا می کرد. نه تنها کار به موفقیت می رسد بلکه باعث می شود تا او به همسرآینده اش (تام کروز) نیز آشنا شود و سرانجام در دسامبر سال 90 باهم ازدواج کردند. به دنبال آن نقش مقابل داستین هافمن در بیلی باتیگت (91) به دست می آورد و همین طور نقش یک دختر دانشجو در Flitting بازی می کند. که ساخته موفق دیگری از جان دویگان بود. کیدمن و کروز برای دومین بار کار مشترک خود را در دور و دورتر (92) همراه می شوند و علی رغم همه جنجالهای پیرامون زندگی اشان و فیلمبرداری درخشان اثر ، کار شکست می خورد و نیکول به پروژه های کم اهمیت تری چون مالیک و زندگی من (هردو در سال 93) راه پیدا می کند . بتمن برای همیشه در سال 95 که در آن نقش عشق قهرمان اثر را بازی می کرد یک موفقیت دور از انتظار بود و از اینجا حرفه او و کار کیدمن جدی گرفته می شود . نیکول سرانجام با ساخته زیبای گاس ون سنت در سال 95bبا عنوان مردن برای ...

آن پرتره همیشگی دختر و یا بهتر بگویم عروسک پشت پرده را می شکند و نقدها و جوایز فراوانی را به خود اختصاص می دهد .بازی اش در نقش ایزابل آرچر در اقتباس سینمایی جین کمپیون از توماس هنری جیمز با نام « پرتره ای از یک بانو» از او تصویری درخشان به عنوان یک هنر پیشه قابل احترام ترسیم می کند . پس از آن مقابل جرج کلونی در فیلم پر هزینه صلح ساز (97) ایفای نقش می کند و همینطور مقابل ساندرا بولاک در کمندی و فانتزی جادوی عمل بازی می کند که هر دو به آثار پر فروش بدل می شوند. در سال 1999 در فیلمی بازی می کند که تا به امروز هیچ اثری نتوانسته بحث و جدل و همپای آن را ایجاد کند . فیلم آخرین ساخته استنلی کوبریک فقید «چشمان کاملا بسته» بود که آخرین حضور مشترک تام و نیکول نیز به شمار می رفت . خارج از دنیای فیلم اما رابطه کروز و کیدمن تیره شده بود و سرانجام اقدامی غیر قابل باور پس از یک دهه از هم جدا می شوند . کیدمن پس از جدایی از کروز در آثار با ارزشی چون دیگران و ساعتها را به کارنامه اش اضافه کرد و در نیمه آخر دهه نود و اوایل سالهای هزاره جدید به یک چهره استثنایی مورد توجه همزمان منتقدین و سینماروها بدل شد.

مادر شدن را دوست دارد

هنرپیشه سی و نه ساله هالیوود می‌گوید امیدوار است با این ازدواج بتواند این فرصت را به دست آورد که برای نخستین بار صاحب فرزند شود. کیدمن و تام کروز دو فرزندخوانده به نام‌های (ایزابلا) سیزده ساله و (کانر) یازده ساله دارند. آنها هیچ وقت نتوانستند خود بچه‌دار شوند. بعضی‌ها می‌گویند نیکول در مدت زندگی مشترک خود با تام کروز سه بار باردار شد ولی هر بار بی‌هیچ دلیل خاصی فرزندان خود را در دوران بارداری از دست داد. اکنون او امید زیادی دارد که این بار دیگر ناامید نشود و بتواند برای نخستین بار طعم شیرین مادر واقعی بودن را بچشد.

آنها در پنجمین روز اقامت خود در (بورا بورا)گردشی به اطراف جزیره داشتند و از دیدنی‌های زیبای آنجا از جمله معابد باستانی و ویرانه‌های یک ناو آمریکایی که ژاپنی‌ها در جنگ جهانی دوم آن را غرق کردند، دیدن کردند.عصر همان روز عروس و داماد جزیره، سوار بر یک قایق کوچک به میان آب‌های اقیانوس رفتند و به کوسه ماهی‌ها غذا دادند. پس از پایان روزهای ماه عسل این زوج هنری تصمیم گرفتند به خانه (کیت) در نزدیکی (ناشویل) در ایالت (تنسی) بروند و در آن جا زندگی کنند. داماد که خواننده مشهوری است اعتراف کرد که تصمیم دارد هر چه زودتر برنامه کاری خود را تغییر دهد و دیگر به سفرهای طولانی مدت نرود.او می‌خواهد صفحه‌های موسیقی خود را از این پس در استودیوی خانگی خود ضبط کند.

.عدم تغییر در برنامه هنری

ظاهرا کیدمن هیچ تغییری در برنامه‌های آینده خود نداده است ولی به نظر می‌‌رسد که چندان از ازدواج خود مطمئن نیست. گفته می‌‌شود کیدمن درست قبل از مراسم ازدواج یک پیمان‌نامه را با کیت اربن به امضا رسانده است.

پیمان نامه‌ای که بیشتر به سود عروس خانم است تا آقای داماد. در این پیمان‌نامه قید شده است در صورتی که شوهر دوباره به سمت الکل و موادمخدر برود و یا به همسرش به گونه‌ای خیانت نماید، زن حق دارد از او جدا شود و شوهر به سزای عمل ناشایست خود خواهد رسید.نیکول چندی پیش اعتراف کرد که هنوز عاشق تام کروز است. به نظر می‌‌رسد که کروز پس از گذشت مدت‌های طولانی از طلاق و جدایی باز هم بر روی او نفوذ دارد. او مدتی پیش از ازدواج به نیکول نصیحت کرد که دیگر اجازه ندهد این مرد الکلی با او ارتباط داشته باشد و کیدمن بلافاصله به حرف تام کروز گوش کرد و به کیت گفت که دیگر در حالت مستی نزدیک خانه او نرود .اما ظاهرا نتوانست ارتباط خود را با اربن قطع کند و تنها به این بسنده کرد که از او بخواهد طرف الکل و مواد نرود. با این وجود این موضوع سبب نگرانی‌های شدید او شد.

تحلیل‌گران هالیوود فکر می‌کنند تنها چیزی که می‌تواند سبب دوام و بقای این (وصلت ناجور)گردد فقط و فقط به دنیا آمدن یک نوزاد است.

نوزادی که نیکول مدت‌هاست به آن فکر می‌کند. او خیلی برای این اتفاق عجله دارد زیرا می‌داند به خاطر مشکلاتی که دارد احتمالا قادر نیست بعد از چهل سالگی بچه‌دار شود و به همین خاطر به شدت در فکر تشکیل خانواده است.

این روزها نیکول برای بازی در هر فیلم خود شانزده میلیون دلار دستمزد می‌گیرد. این در حالیست که خود او معتقد است بیشتر از اینها ارزش دارد و مدتی پیش مدعی شد باید دستمزد بازی‌هایش 25 میلیون دلار باشد. با این وجود تهیه‌کنندگان هالیوود ادعای او را نادیده گرفتند زیرا نیکول در دو فیلم اخیر خود (همسران استپ فورد) و (افسون شده) بازی چندان جذابی از خود ارائه نداد. با این حال او درآمد خیلی بالایی دارد. گرچه کیدمن در زمینه تبلیغات نیز پولساز است و برای هر پوستر تبلیغاتی خود سه میلیون دلار می‌گیرد. درآمد کیت کمتر از نیکول است ولی آنچه اهمیت دارد این است که کیت اربن در آمارگیری جدید به عنوان جذاب‌ترین و محبوب‌ترین خواننده مرد آمریکا انتخاب شده است. 

برخی از کارها

 گروه سارقین بی‌ام‌اکس (۱۹۸۳)

• برندگان (۱۹۸۵)

ویتنام (۱۹۸۷)

یک استرالیایی در رم (۱۹۸۷)

زندگی من (۱۹۹۳)

بتمن برای همیشه (۱۹۹۵)

تصویر یک بانو (۱۹۹۶)

چشمان کاملاً بسته (۱۹۹۹)

مولَن روژ! (۲۰۰۱)

دیگران (۲۰۰۱)

دختر جشن تولد (۲۰۰۱)

 ساعت‌ها (۲۰۰۲)

داگویل (۲۰۰۳)

کوهستان سرد (۲۰۰۳)

تولد (۲۰۰۴)

مترجم (۲۰۰۵)

افسون‌شده (۲۰۰۵)

پاهای شاد (البته به عنوان دوبلر) (۲۰۰۶)

خز (۲۰۰۶)

برخی از جوایز

  اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم ساعت‌ها (۲۰۰۲)

خرس نقره‌ای بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره برلین برای فیلم ساعت‌ها (۲۰۰۳)

جایزه بهترین نقش اول زن در جشنواره فیلم انگلستان برای فیلم ساعت‌ها (۲۰۰۳) 

نیکول ماری کیدمن، متولد ۲۰ ژوئن ۱۹۶۷ بازیگر استرالیایی و برنده جایزه اسکار، که به خوانندگی نیز پرداخته‌است. پدر او یک ایرلندی و مادرش یک اسکاتلندی بود، که هردو در استرالیا به دنیا آمده بودند. خود نیکول ولی در هونولولو هاوایی (ایالات متحده) متولد شده‌است و به همین دلیل دارای هردو ملیت آمریکایی و استرالیایی می‌باشد.

چرا برخی افراد چهره خود را زشت می بینند...

 

مهر: حدود دو درصد از مردم دنیا از بیماری "اختلال بد ریختی بدنی" (body dysmorphic disorder) و یا "بد ریخت هراسی" (Dysmorphophobia) رنج می برند. این افراد زمانی که در مقابل آینه می ایستند خود را بسیار زشت و بد ریخت می بینند و به تدریج نسبت به اینکه در آینه نگاه کنند دچار وسواس و ترس می شوند.

حدود یک چهارم از افراد مبتلا به این بیماری در اثر رنجی که از دیدن چهره خود در آینه می برند اقدام به خودکشی می کنند. بسیاری دیگر از آنها نیز تصور می کنند که واقعا در چهره و بدن دچار نقص هستند و بنابراین بارها تحت عمل جراحی زیبایی قرار می گیرند اما هرگز احساس خوبی از چهره خود ندارند.

اکنون گروهی از محققان مدرسه پزشکی دانشگاه لس آنجلس کشف کردند که مغز این بیماران تصور چهره آنها را به روشی غیرواقعی پردازش می کند. فعالیت مغز این افراد هم در مراکز بصری و هم در سیستم جسم مخطط در لب پیشانی تغییر کرده است.

براساس گزارش CNN، این محققان کشف کردند که مورد اشتباهی در مغز این افراد وجود دارد که می تواند دلیل این باشد که این افراد خود را زشت ببینند.

مغز 17 فرد "بد ریخت هراس" و 17 فرد سالم برای درک بهتر این موضوع با کمک رزونانس مغناطیسی مورد بررسی قرار گرفتند درحالی که تمام این افراد به عکسی از چهره خود و یا عکس یک هنرپیشه معروف نگاه می کردند.

به این ترتیب این دانشمندان مشاهده کردند که در مغز "بد ریخت هراسها" فضاهای مختلف نورونی لب پیشانی به روشی ناهنجار و غیرعادی روشن می شوند.

نتایج این تحقیقات می تواند به درک بهتر اینکه آیا این اختلال ذاتی و یا اکتسابی است کمک کند

وقتی نوشابه میخورید...

10 دقیقه بعد:10 قاشق چایخوری شکر وارد بدنتان میشود. میدانید چرابا وجود خوردن این حجم شکر دچار استفراغ نمیشوید؟ چون اسید فسفریک، طعم آن راکمی میگیرد و شیرینی اش را خنثی میکند.

20 دقیقه بعد:قند خونتان بالامیرود و منجر به ترشح ناگهانی و یکجای انسولین میشود. کبدتان شروع میکند بهتبدیل قند به چربی تا قند خون، بیشتر از این بالا نرود.

40 دقیقه بعد:حالا دیگر جذب کافئین کامل شده؛ مردمکهایتان گشاد میشود، فشار خونتان بالامیرود و در پاسخ به این حالت، کبدتان قند را به داخل جریان خون رها میکند. گیرندههای آدنوزین مغز حالا بلوک میشوند تا از احساس خوابآلودگی جلوگیریکنند.

45 دقیقه بعد:
ترشح دوپامین افزایش پیدا میکند و مراکز خاصی درمغز، که حالت سرخوشی ایجاد میکنند، تحریک میشوند. این همان مکانیسمی است کهدر مصرف هروئین منجر به ایجاد سرخوشی میشود.

بعد از 60 دقیقه:
اسیدفسفریک موجود در نوشابه، داخل روده کوچک، به کلسیم، منیزیم و روی میچسبد. متابولیسم بدن افزایش پیدا میکند. میزان بالای قند خون و شیرینکنندههایمصنوعی، دفع هرچه بیشتر کلسیم را از طریق ادرار باعث میشوند.

مدتی بعد: کافئین در نقش یک داروی مدر (ادرارآور) وارد عمل میشود. حالا دیگر کلسیم ومنیزیم و رویی که قرار بود جذب بدن شود، بیش از پیش از طریق ادرار دفع میشودو به همراه آن مقادیر زیادی آب، سدیم و دیگر الکترولیتها نیز از دست میرود.

مدتی بعدتر:کمکم آن غوغایی که در بدنتان ایجاد شده بود فروکش میکند و نوبت به افت قند میرسد. در این مرحله یا خیلی حساس و تحریکپذیر میشوید یا خیلی کرخت و بیحال. حالا دیگر تمام آن آبی را که از طریق نوشابه وارد بدن خود کرده بودید، دفع کردهاید؛ آبی که میشد به جای اسید و کافئین و شکر، حاوی مواد مفیدی برای بدنتان باشد. تا چند ساعت بعد اثر کافئین هم از بین میرود و شما هوس یک نوشابه دیگر میکنید.