جاودانگی یک عشق

 

در گفتگو با همسرتان از منطقی قوی کمک بگیرید . در مراحلی که پذیرفتن واقعیت از سوی همسرتان دشوار است و احتمالا به غرور او آسیب می رساند ، لحن سخن را از تحکم و دستور به صورت...


عشق

  

بحث درباره وظایف و مسئولیت های همسران ، بیش ازآنکه صرفا" یک موضوع حقوقی و قانونی باشد ، متاثر از پیوندهای عاطفی و روانی و مبتنی بر معیارهای اخلاقی و ارزشی است . اهمیت و ارزشمندی حقوق خانواده ، ناشی از ارج و منزلت والای این کانون مقدس است . رواج ارزشهای اخلاقی ، مسئولیت پذیری اجتماعی و پیوندهای عمیق عاطفی ، در جامعه ای به چشم می خورد که کانون خانواده در آن از بالاترین استحکام برخوردار است . زمانیکه عقد ازدواج و پیمان همسری بین یک زوج برقرار می شود ، تکالیف و حقوق معینی برای هر یک از زن و شوهر بوجود می آید . همسران موفق با احساس وظیفه خطیر ، هرگز عهد و پیمان خویش را سست نمی کنند و میثاق زندگی مشترک را با اکسیر محبت ، جاودانه می سازند . برای استحکام و استمرار این پیمان مقدس ، راهکارهایی وجود دارد که با به کارگیری آنها می توان خانواده ای متعادل و موفق داشت .

اینک به موضوع حاکمیت منطق در روابط زوجین می پردازیم .

ازجمله آفتهایی که خانواده ها را تهدید می کند ، رشد خواسته ها و انتظارات غیر منطقی زوجین از یکدیگر است . گاهی با مطرح شدن این خواسته ها ، آرامش زندگی به هم می ریزد . زنان و شوهران جوان غالبا" از این جنبه آسیب می بینند که مرز منطقی و غیرمنطقی بودن انتظاراتشان از هم ، مشخص نیست . عدم آشنایی در این زمینه ، منجر به جریحه دار شدن احساسات آنها می شود . نقطه بحران در زندگی ، زمانی فرا می رسد که انتظارات غیر منطقی و تامین نشده بر روی هم انباشته شده و آستانه مقاومت زن و شوهر به تدریج کاهش یافته و در یک لحظه غیر قابل پیش بینی ، درگیری بوجود می آید .

اگر زوجین دارای اخلاق و تربیتی صحیح باشند ، می توانند به جای اعمال سلیقه شخصی و حاکمیت زور و قدرت در عرصه زندگی ، پایه های استوار و مطلوبی را برای حل اختلافات بیابند و منطق را در صحنه زندگی حاکم کنند .

خانواده های متعادل با تنظیم و تعیین انتظارات منطقی ، راه را بر ورود عوامل تفرقه و تزلزل در زندگی می بندند . به این ترتیب ، درمورد خواسته های خود ، به نوعی توافق دست می یابند و روح تفاهم و همدلی را در زندگی تسری می بخشند . تعادل در زندگی مشترک ، زمانی شکل می گیرد که روابط متقابل زن و شوهر بر پایه ای معقول استوار باشد . در این حالت ، زن و شوهر ، از یکدیگر انتظاراتی نا معقول و خارج از توان نخواهند داشت .

انسان به دلیل حب نفس ، همواره به سوی منافع شخصی گرایش دارد . شاید مشکلات این خصلت ، در دوران تجرد ، کمتر به چشم بیاید . اما در زندگی مشترک ، به لحاظ پیدایش روابط و مناسبات جدید ، سلیقه های شخصی زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار می گیرد . درنتیجه مشکلات ناشی از اختلاف منافع شخصی مشهود تر است . چون ممکن است هر یک از آنها آنچه را که ترجیح می دهد ، مبتنی بر تمایلات شخصی او باشد تا انتخاب عقلانی ، در چنین شرایطی ، اگر زوجین دارای اخلاق و تربیتی صحیح باشند ، می توانند به جای اعمال سلیقه شخصی و حاکمیت زور و قدرت در عرصه زندگی ، پایه های استوار و مطلوبی را برای حل اختلافات بیابند و منطق را در صحنه زندگی حاکم کنند .

 

همسران

اما خانواده هایی وجود دارند که یکی از طرفین با قدرت و زور بر اعضا حکومت می کند . در این گونه خانواده ها ، منطق کنار می رود و روابطی تیره و ناخوشایند بر فضای خانواده حاکم می شود . زیرا سایر اعضاء ، در فرایند تصمیم گیری ، هیچگونه مشارکتی ندارند . قراردادها و مقررات زندگی ، برای تنظیم روابط زن و شوهر لازم و ضروری است . اما این آئین نامه ها زمانی می توانند روابط متقابل زن و شوهر را به درستی تنظیم کنند که براساس حق و متناسب با نیازهای روحی آنها تنظیم شوند . حق چه از جانب مرد و چه از جانب زن ، باید پذیرفته شود . جنسیت ، سن و تحصیلات ، هیچکدام دربرابر منطق و حقیقت نباید ارجحیت پیدا کند . از اینرو مرد به حکم مرد بودن و زن به موجب زن بودن ، هیچ کدام نمی توانند سلیقه ها و نظرات خویش را بر دیگری تحمیل کنند .

 

پیروی از حقیقت و برخورداری از بینش و منشی منطقی ، ازجمله توصیه های موکد اخلاقی در آموزه های قرآن و اسلام است . مسلما" پیروی از حقیقت در محیط اجتماعی به خصوص خانواده ، آثار و عوارض مثبتی را در روابط بین زوجین بوجود می آورد . اسلام دوستداری حقیقت را شرط ایمان و اخلاق می داند و از سیره و گفتار اولیای دین استنباط می شود که انسان باید حقیقت را بگوید و بپذیرد ، اگرچه به زیان او باشد . زن و شوهر باید توجه داشته باشند که گاهی در اختلاف و مشاجره ، حق از آن طرف مقابل است . دراین صورت هر کدام از آنها به حکم وظیفه اخلاقی و دینی باید به حقیقت اعتراف کند و آن را بپذیرد . این اعتراف ناشی از تعهد به اصول ایمانی است و زمینه آرامش درونی انسان را فراهم می آورد . ضمن اینکه شعله خشم طرف مقابل را نیز فرو می نشاند . مسلما" فرار از منطق و حقیقت ، نه تنها بذر کینه را در دل می نشاند ، بلکه اعتماد و اطمینان را نیز از طرف مقابل سلب می کند .

نقطه بحران در زندگی ، زمانی فرا می رسد که انتظارات غیر منطقی و تامین نشده بر روی هم انباشته شده و آستانه مقاومت زن و شوهر به تدریج کاهش یافته و در یک لحظه غیر قابل پیش بینی ، درگیری بوجود می آید .

آقای دکتر قائمی می گوید : " در خانواده ای که درگیری و اختلاف است ، محیط ، طوفان زده و ناتوان برای جذب یکدیگر است . بررسیهای علمی نشان می دهد که در درگیری های خانوادگی هیچیک از زوجین خوشبخت نیستند . اگرچه نتیجه درگیری ظاهرا" به سود یک طرف تمام شود ، اما موجب موفقیت او نخواهد شد . حتی عوارض بعدی مشاجره ، زمینه را برای ناکامی هر دو طرف فراهم می کند . مقررات اسلام به گونه ای است که اجازه نمی دهد ، مرد با رفتاری غیر منطقی به همسر خود ستم کند . سفارش های اسلام اغلب متوجه مدارای با زن است . مسلما" مردان قدرت تحمل زیادی دارند و باید به طبع لطیف و عواطف حساس زنان ، توجه خاص داشته باشند . البته زن و شوهر ، به حکم تعالیم دینی و اخلاقی ، باید لجاجت را در محیط خانواده ، کنار بگذارند و در اختلافاتی که پیش می آید ، هریک بخشی از حقوق خود را برای مصلحتی بزرگتر نادیده بگیرد . "

 

روان شناسان برای داشتن روابط منطقی در درون خانواده ، راهکارهای متعددی را پیشنهاد کرده اند که به مواردی از آن اشاره می کنیم . آنها می گویند :

در گفتگو با همسرتان از منطقی قوی کمک بگیرید . در مراحلی که پذیرفتن واقعیت از سوی همسرتان دشوار است و احتمالا" به غرور او آسیب می رساند ، لحن سخن را از تحکم و دستور به صورت پیشنهادهای دوستانه تغییر دهید . گاهی به بیان خاطراتی از گذشته خود و دیگران بپردازید که در آن ، اختلافات با روش منطقی برطرف شده است . اگر همسرتان برخوردی منطقی ندارد ، با تلقین این امر که او در خیلی از موارد با روش منطقی موفقیتهایی را کسب کرده ، شخصیتش را متحول سازید . در خانواده ای که منطق حاکم باشد ، هرگز از انتقادهای نابجا و تحقیر و سرزنش خبری نیست .